
دروس شرح اشارات و تنبیهات حاصل بازنویسی سلسله دروس علامه حسن زاده آملی توسط شاگردان ایشان است.
شرح الاشارات و التنبیهات ، یکی از معروفترین و با اهمیتترین شروح اشارات شیخ الرئیس ابو علی سینا است که توسط خواجه نصیر الدین طوسی به زبان عربی نوشته شده است.
ابن سینا در نمط اول (فی الطبیعیات) اصول و مهمات مسائل طبیعی را که دوازده مساله است، عنوان میکند و میگوید: موضوع طبیعیات عبارت است از جسم «من حیث هو ساکن او متحرک». خواجه نصیر در پاسخ به این سوال که چرا ابن سینا ابتدا موضوع طبیعیات را مورد بررسی قرار داده؟ مینویسد: ارسطو در کتاب خود به نام التعلیم از طبیعیات شروع کرده؛ چون طبیعیات نسبت به ما اَقدم است. ما در دامن طبیعیات بزرگ شدهایم؛ برای ما محسوسند و ما بهتر آنها را میشناسیم. انسان با شناخت دقیق طبیعیات میتواند مابعد طبیعیات را بهتر بشناسد.
وی در نمط دوّم (فی الطبیعیات) اصول و مهمات مسائل طبیعی را که دوازده مساله است، عنوان میکند و میگوید: موضوع طبیعیات عبارت است از جسم «من حیث هو ساکن او متحرک». خواجه نصیر در پاسخ به این سوال که چرا ابن سینا ابتدا موضوع طبیعیات را مورد بررسی قرار داده؟ مینویسد: ارسطو در کتاب خود به نام التعلیم از طبیعیات شروع کرده؛ چون طبیعیات نسبت به ما اَقدم است. ما در دامن طبیعیات بزرگ شدهایم؛ برای ما محسوسند و ما بهتر آنها را میشناسیم. انسان با شناخت دقیق طبیعیات میتواند مابعد طبیعیات را بهتر بشناسد.
ابن سینا در نمط سوم (فی النفس) بحثهای علمی و عمیقی مطرح کرده که در میان اندیشمندان مسلمان کم نظیر است. مباحث نفس از دیرباز مورد توجه حکما بوده و در این میان، ابن سینا بیش از همه قلمفرسایی کرده و بحثهای بدیعی مطرح نموده که بعدها مورد توجه اندیشمندان بسیاری از جمله ملاصدرا و علامه طباطبایی قرار گرفته است.
در نمط چهارم (فی الوجود و علله) مباحث عقلی درباره حقیقت هستی را بر مبنای حکمت مشاء تبیین کرده است. وی به ابتداییترین بحث جواهر اجسام اطراف خود توجه میدهد که عبارت از تجوهر اجسام بوده باشد. بعد به جهات و حدود اجسام پرداخته و بعد بحث از جسم و حدود آن به عالم مجردات و نفوس روی آورده که عالم وجود منحصر در عالم جسمانیات نیست و از راه اثبات نفوس مجرد پا به عرصه اثبات وجود واجب نهاده؛ یعنی حالا که خدا را شناختید به صنع و ابداع الهی چشم بگشایید.
ابن سینا در نمط پنجم (فی الصنع و الابداع) موجودات و همه ماسوی الله را بر سه دسته تقسیم میکند: ۱. موجوداتی که در ایجادشان ابداعیاند، یعنی به تدریج آفریده نشدند. ۲. مخترعات یعنی مسبوق به ماده بوده بدون مدت هستند. آنها عبارت از اجرام علویاند. ۳. مکوّنات یعنی موجودات مادون فلک قمر. آنها موجودات طبیعی مسبوق به ماده و مدتاند. نویسنده این مباحث را که از صنع و ابداع شروع کرده در نمطهای متفرع بر فعل حق سبحانه و تعالی ادامه میدهد تا برسد به ارتباط برقرار کردن با او و خواستن دستور قرب عبد به او، یعنی آثار وجودی انسان و مقامات العارفین و اسرار الآیات.
وی در نمط ششم ( فی الغایات و المبادئها) سه موضوع مهم فلسفی را مطرح کرده است: غایات، مبادی غایات و ترتیب وجود موجودات. از دیدگاه شارح، نفس مستعد انسان دارای قوه و استعداد کمال است. آن علت فاعلی که نفس مستعد را از نقص به جانب کمال میکشاند از جمله قوای باطنی این عالم ماده و از عقول و مفارقات است که خزانه حقیقت این رقیقت عالم ماده میباشد. این موجود مادی با تحصیل علوم و معارف و ذخیره آن در وعای علم خویش و با تقویت بنیه عقلی خود درصدد فعلیت رساندن قوه و استعداد خویش هست.
ابن سینا در نمط هفتم (فی التّجرید) براهین فلسفی در اثبات تجرد نفس را بیان میکند و شارح به خوبی از عهده شرح و تبیین این مفاهیم سنگین علمی برمیآید. شارح در شرح یکی از براهین مینویسد: در کتب اصیل و درسی ما از همین اشارات … حرفهای خیلی حساب شده و سنگین دارند، لکن از همه پربارتر و کاملتر جمله کوتاه و خیلی بلند حضرت علی (ع) است: «کل وعاء یضیق بما … »، برهان به این زیبایی و کاملی و سنگینی و باعظمت که دال بر مقام فوق تجردی نفس است؛ چنین نفسی همیشه به خود آگاه است و چنین موجودی نباید منطبع در ماده باشد.
در نمط هشتم (البهجه و السّعاده) درباره لذات عقلی و سعادتمندی و عشق و ابتهاج بحث کرده است. از دیدگاه شارح، عشق، علّت ایجاد و سرچشمه همه فیوضات است که فیض بخش به عالم امکان است. ابتهاج حق به ذاتش که از آن تعبیر به لذت میشود، اکمل ابتهاجات علی الاطلاق است. هرچه ادراک اَتمّ و خیریت مدرک اَشدّ باشد، عشق اَشدّ است و ادراک تام نمیشود مگر با وصول تام و این لذت تامّ و ابتهاج تامّ است.
ابن سینا در نمط نهم (مقامات العارفین) درباره مقامات و معارج و مدارج انسانی بحث میکند. از دیدگاه علامه حسنزاده آملی، فخر رازی حرف خوبی زده است که میفرماید نمط نهم بهترین و مهمترین باب اشارات است.
همچنین در نمط دهم (اسرار الآیات) درباره بروز و ظهور خوارق امور از انسان بحث میکند که چگونه انسان، توانایی تصرف در ماده کائنات را پیدا میکند و یا از غیب خبر میدهد و دیگر شگفتیها از وی ظهور و بروز مینماید. نگاه تیزبین ابن سینا در جستجوی علل حوادث این حقیقت را روشن میسازد که معجزه و کرامت بر خلاف مجاری طبیعت نیست. بیشترین رویکرد این نمط، اثبات کلی مدعیات کشف و شهودی عارفان است و مخاطب اصلی وی منکرین و مخالفین کشف و شهود و نیز مبتدیان راه سیر و سلوک است.